loading...
امروز با من باش
zahra talaeian بازدید : 9 سه شنبه 24 دی 1392 نظرات (0)

دوستان عزیز اگر کسی واقعا قصد ازدواج و آشنایی واقعی با شما را داشته باشد چند نشانه دارد:

۱- اول خانواده دو طرف در جریان می باشند که مثل همیشه باید به صورت خواستگاری انجام شده باشد چون هیچ وقت شما صرفا به گفته طرف مقابل مبنی بر اطلاع خانواده اش نمی توانید اعتماد کنید گذشته از آن شاید خانواده طرف با این وصلت موافق نباشند و شما بی جهت وارد یک رابطه احساسی شده اید.

۲-در طی آشنایی طرف مقابل مسائل اخلاقی را رعایت نکرده و به شما نزدیک شده و احیانا شما را لمس میکند شاید در ابتدا آن را تصادفی بداند ولی این نشان آن است که فرد مقیدی نیست و قصد سوءاستفاده دارد.

۳- به جای صحبت در مورد مسائل کلیدی و مهم در مورد ویژگی های اخلاقی و رفتاری خود حرفهای احساسی می زند و به گونه ایی با عاطفه و احساس شما بازی میکند و این نشان خوبی نیست .

 دوستان عزیز

محکم ترین انگیزه ایجاد ارتباط توسط پسران و آقایان با خانم ها ، بهره کشی جنسی است و گرنه هر مرد با غیرتی می داند که خانمی که در خیابان ، راه را برای ارتباط با وی باز می کند و با حرکات یک "معتاد دوستی های خیابانی" در آینده بوده و به شوهرش خیانت خواهد کرد ! ارزش امر مقدس و معنوی ازدواج را ندارد.

محکم ترین انگیزه ایجاد ارتباط توسط پسران و آقایان با خانم ها ، بهره کشی جنسی است و گرنه هر مرد با غیرتی می داند که خانمی که در خیابان ، راه را برای ارتباط با وی باز می کند و با حرکات یک "معتاد دوستی های خیابانی" در آینده بوده و به شوهرش خیانت خواهد کرد ! ارزش امر مقدس و معنوی ازدواج را ندارد.

zahra talaeian بازدید : 16 سه شنبه 24 دی 1392 نظرات (0)

1- از طریق شماره گیری اتفاقی : مثلا ممکن است دختر یا پسری از شهر و استانی دیگر ، شماره فردی را بصورت اتفاقی بگیرد که در شهر و استان دیگری قرار دارد و این رابطه ادامه پیدا کند .

2- از طریق دادن شماره تلفن همراه نوجوان ، به یک دختر یا پسر ، بوسیله هم سن و سالان او .

3- طمع برخی از دختران و پسران در بستگان و فامیل برقراری رابطه با شما .

4- طمع دختران و پسران فاسد جامعه شهری در ایجاد رابطه با نوجوانان .

5- کنجکاوی افراطی خود افراد برای ایجاد ارتباط این نوع رابطه.

6- اینترنت (چت) و ...

بررسی چند سوال :

آیا این رابطه ها که ممکن است با یک اس ام اس یا راه های دیگر ایجاد شود ، به همین حد ختم می شود ؟

آیا یک رابطه پیامکی به رابطه های بیشتر می انجامد ؟

آیا این رابطه های مجازی به خیال پردازی های جنسی نمی انجامد ؟

این رابطه های مجازی چه تاثیری بر روان نوجوانان دارد ؟

آیا لذت این دوستی های مجازی در نوجوانی و جوانی به غیر از بحث های شرعی ، تاثیر مثبت دارد ؟

مطمئنا بسیاری از این مسائل روشن است .

نوجوانان عزیز و منطقی اگر لحظاتی را بر این مطالب دقیق شوند احتمالا مفید خواهد بود :

براساس ویژگی هایی که در این دوران (حدودا 14 تا 18 سالگی) شما نوجوان عزیز در سازمان روانی-ذهنی و تغییرات جسمانی و سیستم جنسیتی خود ، پیدا می کنید قابل پیش بینی است که آغاز این رابطه ها و دوستی ها با جنس مخالف با پیامک و تلفن به همین حد ختم نمی شود . بنابراین شروع این فرآیند مصادف خواهد بود با ادامه این فرآیند و رابطه ها .

طبق تجربه این نوع دوستی ها دراغلب موارد به ازدواج نمی انجامد و فقط یک لذت موقتی است که ممکن است این لذت ها به عنوان یک رابطه محبت آمیز و عاطفی تلقی شود . اگر نگاه منطقی و براساس واقعیت به این موضوع داشته باشیم اساس این رابطه ها ترشح هورمون های جنسی است نه عاطفه و محبت واقعی که ناشی از شناخت شخص مقابل می باشد . نشانه آن هم این است که در این دوران شما نوجوان عزیز می توانی با هر فردی از جنس مخالف رابطه عاطفی برقرار کرده و اگر با یک فرد خاص امکان پذیر نبود با شخص دیگری این نیاز ایجاد شده از طرف شما جبران می شود .

هیچ کس منکر این نیاز فطری بشر نیست و خداوند متعال یکی از ویزگی های سازمان روانی انسان را گرایش به جنس مخالف قرار داده است اما براساس این ویژگی قواعدی هم وجود دارد که اگر طبق آن عمل شود ، این گرایش فطری حیف و میل نمی شود و در زمان مناسب بدون هیچ پنهان کاری و ترسی ، لذتی چندین برابر این لذت های زودرس ، نصیب انسان می شود .

واقعیت این است که این رابطه های پنهانی چون بیشتر به صورت مجازی یعنی تلفن و پیامک و ...( به خصوص در شهر های کوچک ) صورت می گیرد جز خیال پردازی های جنسی نتیجه ای ندارد ، یعنی فرد در تنهایی ها و بعد از داشتن این رابطه های پنهانی و مجازی ، دچار این خیال پردازی ها می شود که علاوه بر اینکه فکر نوجوان را خسته می کند در اغلب موارد هرچه سن نوجوان بالا می رود ، به علت فشار جنسی بیشتر ، منجر به استمناء یا خود ارضایی خواهد شد . این عمل هم حافظه و توانایی های ذهنی انسان را ضعیف می کند و هم توانایی های جسمی مانند بینایی و شنوایی . بنابراین کسی که این رابطه ها را کنار بگذارد و یا تن به این رابطه ها ندهد در کنترل ذهن و خیال خود و دوری از این اعمال مضر موفق تر می باشد .

علاوه بر این یکی از حکمت های ازدواج این است که فرد از این گرایش فطری خود ، کمال لذت را ببرد .اما متاسفانه این رابطه های قبل از ازدواج در دوران نوجوانی و جوانی سبب شده است که جوانان ما این لذت را درک نکنند و عامل بسیاری از طلاق ها و اختلافات در سالهای آغازین زندگی زناشویی همین باشد .

نوجوان عزیز شما در دورانی هستی که عرصه شکوفایی استعداد های درسی ، ورزشی ، هنری و بسیاری از توانایی های دیگر است و رابطه های پنهانی و قبل از ازدواج سبب می شود که انرژی ذهنی و جسمی شما در راستای این رابطه ها قرار گیرد و نه تنها استعداد ها و توانایی های شما در نطفه خفه می شود بلکه لذتی هم که از این مسائل می برید کاذب و بسیار پایین است و لذت شما را در زمان ازدواج بسیار کاهش می دهد .

بدان ؛ موثرترین حفظ انرژی جنسی و ذهنی ، این است که این رابطه ها را تجربه نکنیم . این رابطه ها را تجربه کردن در برخی موارد مواد مخدر را تجربه کردن و در بعضی موارد سم را تجربه کردن است . این را من نمی گویم ، این را تجربه هزاران جوان و نوجوانی چون ما می گوید ، که هنوزم یا در گوشه های زندان به علت اعتیاد ناشی از شکست عاطفی به سر می برند ، یا در تیمارستان ها به علت جنون ناشی از عشق های خیابانی به سر برده ، یا در کوچه ها و خیابان ها از دست خانواده ها گریخته ، یا در محضر ها برای طلاق صف کشیده اند و یا در خلوت های خود چون اسیرانی ، در چنگال خیال پردازی های جنسی خود هستند .

اگر تا الآن ، تن به این رابطه ها داده اید با یک حرف ، با یک پیامک و با یک رفتار ، مسیری را که رفته اید عوض کنید.

zahra talaeian بازدید : 10 شنبه 21 دی 1392 نظرات (0)

درنظر اول،دختر وپسري كه بايكديگر نامه رد و بدل مي كنندويا تماس تلفني برقرار مي سازندعوامل ودست اندركاران اصلي برقراري روابط پنهاني به شمارمي آيند:ولي عامل بسيار مهم در ايجاد چنين روابطي،وجودزمينه اي اجتماعي وگاه پنهان درميان نوجوانان است.درحقيقت آنچه دختران وپسران نوجوان رابه طرف برقراي روابط پنهاني سوق مي دهدصرفا تمايل غريزي آنان به طرف يكديگر نيست بلكه وجودافكاروباورهايي است كه معمولا به شكل غيررسمي وگاه پنهاني در ميان آنان جريان دارد.

وجود اين فكركه داشتن دوست پسرويادوست دختر نشانه قدرت وجاذبه اجتماعي يك دختر ويا پسر است وبا اين انديشه كه داشتن چنين روابطي نشانه بزرگ شدن وبزرگ بودن آنان است از جمله عوامل مهم زمينه ساز در برقراري روابط پنهاني است.

ازجمله"عوامل زمينه ساز"دربرقراري روابط پنهاني،احساس رسالت برخي از دختران وپسران نوجوان به منظوريافتن دوست براي يكديگر است.

اين نوجوانان نقش كاتاليزور رادر برقراري روابط ايفا مي كنند.برخي از دختران نوجوان تلاش مي كنند براي پسردايي ويا پسر خاله خود ويا افرادي از اين قبيل،از ميان همكلاسي هاي خود دوستي پيدا كنندودربرقراري روابط بين آنان تسهيلاتي فراهم سازند.درقدمهاي اول رد وبدل كردن نامه ويا شماره تلفن وگاه ترتيب يك يا چندملاقات در خانه وياخيابان را از وظايف مهم خود به شمارمي آورند.اين گونه دختران وپسران علي رغم اينكه به ناپسند بودن عملشان ازلحاظ اجتماعي واقفند ولي رسالت خوددر اين زمينه را بخشي از پيمان دوستي خودبه به شمار مي آورند وحتي بعضي مواقع بسيار فعالتر وپرجنب وجوش تر از دختر وپسري كه به اصطلاح مي خواهندبا يكديگر دوست شوند در اين زمينه تلاش مي كنند.

براي پسر نيز رد و بدل كردن نامه و عكس و امثال اينها حقي را ايجاد مي كند كه بر اساس آن حق انتظار دارد دخترروابطش را با او استمرار بخشد و در صورتي كه با مقاومتي از طرف دختر مواجه شود او را تهديد به افشا مي كند.مانند تكثير نامه اي كه از طرف دختر به پسر داده شده است و يا اينكه نقل مطالب درست ويا نادرست به سايرين.دختر جواني كه به تازگي ازدواج كرده است در نامه اي مي نويسد:"من با پسري قبل از ازدواجمان دوست بودم اكنون كه ازدواج كرده ام آن پسر مرا تهديد مي كند كه يا خواهر شوهرت را براي دوست شدن با من آماده كن و يا اينكه من مسائل مربوط به دوستي ميان تو و خود را افشا خواهم كرد."

دربرقراري روابط پنهاني بايد به عوامل استمراردهنده توجه كرد كه از جمله اين عوامل،رد و بدل كردن اولين نامه ها،عكس ويا هديه است.اين رد و بدل باعث ايجاد اين انتظار در ذهن دختراست كه مقدمات پيمان ازدواج و زناشويي فراهم آمده ويا در صورتي كه بخواهداين رابطه رانيزقطع كندبا اين احساس كه مدركي در اختيارپسر دارد وممكن است با افشاي اين مدرك آبروي خود وخانواده اش بريزد به نحوي سعي در حفظ اين روابط پنهاني مي كند.

zahra talaeian بازدید : 9 پنجشنبه 19 دی 1392 نظرات (1)
ای اهل زمین عید گذشت و خبر از یار نیامد...

بر زخم دل فاطمه غمخوار نیامد

چند روز دگر مانده ک با ناله بگوییم

ای اهل حرم میر وعلمدار نیامد
zahra talaeian بازدید : 19 پنجشنبه 19 دی 1392 نظرات (0)

بهتر است به جای استفاده از کلمه زیبای "عشق و عاشقی " کلمه "معتاد" را برای نوجوانان و

جوانانی که تمایل افراطی به تعدد ، تجدد و ایجاد ارتباط پنهانی آسیب زا با جنس مخالف را دارند ،

بکار ببریم !

گروهی از محققان انگلیسی اظهار کرده اند که عشق نزدیک به نوعی بیماری روانی است و فعل

و انفعالاتی که در لحظه عاشق شدن در مغز انسان به وجود می آید، شبیه همان حالتی است که

انسان ها در صورت اعتیاد به مواد مخدر پیدا می کنند! این در حالی است که چیزی به نام عشق

خیابانی ویرانگر ( و یا این روزها عشق موبایلی ، عشق اس ام اسی ، عشق وبلاگی و سایبری ) به

غلط یک امر مطلوب تلقی می شد و حتی جواز ادامه فعالیت می یافت !

همه چیز شنیده بودیم جز دلالی و واسطه گری بر خی نوجوانان و جوانان برای حفظ رابطه

پنهانی و عاشقانه نما با جنس مخالف ! بعد از شکست های عشقی سنگین و مغبون شدن طرفین و

ناکامی از روابط نامشروع ، خیلی از دختران پشیمان، به پدیده ای نوظهور و قبیح اعتراف می کنند

که بسیار دردناک است و آن اینکه ؛ ( در این نوشته ، منظور از عشق ، صرفا" ارتباطات پنهان و

نامشروع دختر و پسر قبل از ازدواج شرعی است .)

در نگاه یا برخورد اول ، عاشق پسری شده و بعد از اینکه تاریخ مصرفشان در اثر ارتباطات

مداوم و ارزان پنداشتن خود ، تمام شد ، به تمام خواسته های پسران پاسخ مثبت داده تا بلکه

مهرشان بر دل آنها باقی بماند مثلا" نسبت به واسطه شدن برای پیدا کردن دوست دختر جدید برای

پسر طرف عشق خود ، اقدام نموده اما به شرطی که در نهایت خودش گزینه اصلی برای ازدواج یا

تداوم دوستی مخرب بماند !

این کار زشت جز حقارت و پستی و گدایی محبت برای دختران و تنزل جایگاه و ارزش آنها در

جامعه چیزی به دنبال ندارد ، البته این عمل به صور گوناگون در بین نوجوانان و جوانان مجرد 14

تا 22 سال وجود دارد و هر روز بر تعدادشان افزوده می گردد و یکی از دلایل آن ، تبلیغات و برنامه

های هدفمند رسانه های بیگانه به نام " س ضربدری " ، " س تقاطعی " برای ترویج فساد می

باشد مضافا" اینکه اهمال خانواده ها و نپختگی نوجوانان هم بر آن دامن می زند . نباید فراموش

کرد که خیلی از پسران فرصت طلب و شیاد از این حربه ها برای تعدد و تجدد ( به اصلاح) دوستان

به قصد سوء استفاده جنسی ، روی می آورند اما ، دختران ، قربانیان اصلی این ماجرا هستند .

گونه ای دیگر از این روابط نامشروع ، حقیرانه و پنهانی مربوط به دخترانی است که بر اثر

چشم و هم چشمی و برای غلبه ظاهری بر احساس حقارت خود ، تدابیری می اندیشند که دوستان

نامشروع پسر ، سایر دختران را از چنگشان در آورده و در اختیار خود گیرند ، گویی شرط غیرت

مردانه برای ازدواج هم به فراموشی سپرده است .
zahra talaeian بازدید : 15 پنجشنبه 19 دی 1392 نظرات (0)

خداوند را دوست ،یار ،مددکار کودک معرفی کنید .هرگز آنها را از عذاب خداوند نترسانید.اصولا آدمی از هرچه بترسد از آن دوری میکند.هرگز نگویید اگر کار بدی کنی خدا تو را دوست ندارد بلکه باید گفت اگر کار خوبی کنی خدا به تو کمک می کند و تو را دوست دارد.

آفرین اگر بخواهی خدا به تو کمک کند تو هم به دیگران کمک کن !

کلمات بچه خوب ،بد ،کمک کردن و... برای کودک مبهم است دقیقا به او بگویید می خواهید چه کاری انجام دهد مثلا:وقتی من مریض هستم و تو قرص هایم رو می آوری و سرو صدا نمیکنی تا استراحت کنم هم من از تو ممنون می شوم و هم خدا دوستت دارد.

به کودک شکر گذاری از خداوند را بیاموزیم مثلا وقتی می پرد به او بگوییم :ببین چقدر خوب است که پاهای قوی داری و می توانی بپری پس از خدا تشکر کن .

کودک و نوجوانوقتی وجود خداوند و ایمان به او را به طور منطقی و صحیح حس کند و بداند که قدرت و توانایی او از خداوند است و خدا دوست دارد که او از تواناییش در راه صحیح و درست استفاده کند سعی میکند راه سعادت و سلامت ونیکوکاری را در پیش گیرد.

 

طلاییان (کارشناس ارشد روانشناسی)

zahra talaeian بازدید : 28 چهارشنبه 18 دی 1392 نظرات (0)

طبعا نمی‌ توان منتظر ماند تا همه این افراد هم چون اسکروچ به ناگهان متحول شوند. از این‌ رو مراجعه آنان به روان‌ پزشک برای تشخیص و درمان ضروری است. روان ‌پزشک برای درمان این گروه از افراد از روان‌ درمانی و درمان دارویی می ‌تواند استفاده کند. اگر نشانه‌ های نا به‌ سامانی وسواسی – اجباری هم ملاحظه شد، استفاده از داروهای ضد وسواس مفید خواهد بود. خوشبختانه بسیاری از این افراد تمایل به درمان هم دارند.

حرف آخر؟

تنها آن چه انسان می ‌بخشد، سرانجام برای او باقی ماند: " حدیث درست آخر از مصطفی‌ ست/ که بخشایش و خیر، دفع بلاست."


zahra talaeian بازدید : 38 چهارشنبه 18 دی 1392 نظرات (0)

بله؛ شخصیت ‌های وسواسی‌ اجباری با پشتکار و سختکوش هستند. در عین حال، این جنبه‌ های مثبت در‌ آنان گاهی به حد سماجت و سرسختی و لجبازی می ‌رسد. گاهی بیش از حد آرمانگرا هستند و سبب زحمت اطرافیان می ‌شوند. نظم و پاکیزگی آنان مثال ‌زدنی است اما گاهی به شکل وسواس آشکار در می ‌آید. از آن جا که می‌ ترسند اشتباه کنند، دچار تردید و بی‌ تصمیمی می ‌شوند.

گاهی به اندازه‌ ای با جزییات سرگرم می ‌شوند که از اصل موضوع غافل می‌ مانند. آن چنان به کار دلبسته ‌اند که فراغت و سرگرمی و دوستان را به کنار می‌ گذارند و به اصطلاح معتاد به کار می ‌شوند. از نظر شغلی افرادی با کفایت و متعهد هستند. ویژگی ‌های آنان مناسب با حرفه‌ های علمی و پژوهشی است. بسیاری از دانشمندان و هنرمندان و نام‌ آوران تاریخی به میزانی صفات وسواسی داشته‌ اند و مقداری وسواس به قدرت" منش " می‌ افزاید.

عقده ی خساست که می ‌گویند، به چه معنا است؟

عقده خست، یعنی کم خرج کردن و پول جمع کردن در حد افراطی؛ که به آن، عقده هارپاگون هم می‌ گویند. هارپاگون، قهرمان نمایشنامه " خسیس " اثر هنرمند فرانسوی " مولیر " است. بسیاری از شخصیت‌ های وسواسی پیرو افراطی این ضرب ‌المثل هستند که:  " هر چیز که خوار آید یک روز به کار آید " و دور ریختن اشیای بی ‌مصرف را مصلحت نمی ‌دانند. ظروف شکسته، لباس ‌های کوچک و مستعمل بچه‌ ها و روزنامه ‌های کهنه را جمع می‌ کنند. در حدی خیلی پایین ‌تر از آن چه دارند زندگی می ‌کنند و معتقدند خرج باید کم باشد تا فرد برای مسایل غیر مترقبه آمادگی داشته باشد. سعدی خطاب به آنان می ‌گوید: " مال از بهر آسایش عمر است؛ نه عمر از بهر گرد کردن مال."


zahra talaeian بازدید : 38 چهارشنبه 18 دی 1392 نظرات (0)

چارلز دیکنز، شخصیت اسکروچ را که سمبل یک فرد خسیس و بی‌ عاطفه است، از روی برخی افراد واقعی عصر خود ساخته است. جالب است بدانیم که دیکنز مطالبی را درباره گذشته اسکروچ بیان می‌ کند که نماینده دقت او در چرایی ایجاد چنین صفاتی از جمله پول ‌دوستی و بی‌ عاطفگی و امساک در قهرمان داستان است.

این که پدر اسکروچ، او را در مدرسه شبانه‌ روزی‌ رها کرده بود و حتی در عید سال نو هم سراغی از او نمی‌ گرفت.

مادرش را هنگام تولد از دست داده بود و به همین دلیل، پدرش او را متهم می ‌کرد و کمترین توجهی به او نداشت؛ به این ترتیب اسکروچ جوان فرصتی برای اجتماعی شدن و آموختن محبت نداشت.

او در یک خانواده منسجم و مهربان بزرگ نشد.

پدر اسکروچ مدتی به علت مسایل مالی در زندان به سر برد و این امر ترس از بی ‌پولی و تلاش برای کسب پول و حفظ آن را در او به وجود آورد.

مرگ خواهرش هنگام به دنیا آوردن پسرش، آن هم در ایام کریسمس سبب می‌ شود اسکروچ تنها کسی را هم که او را واقعا دوست داشت از دست بدهد و در نتیجه کمترین دلبستگی به مردم نداشته باشد و همان‌ گونه که پدرش او را به علت مرگ مادر متهم می‌ کرد، اسکروچ هم خواهرزاده‌ اش را به علت مرگ خواهر مقصر بداند.

صفات شخصیتی اسکروچ سبب می‌ شود نامزدش او را ترک کند که این امر سبب سخت‌ تر شدن قلب اسکروچ می‌ شود.

اگر چه اسکروچ سرانجام متحول شده و عاقبت به ‌خیر می ‌شود اما نام او به عنوان فرد خسیس و پول‌ دوست به صورت ضرب ‌المثل درآمده است.

توصیف ‌های چارلز دیکنز تا چه حد با دانش امروز روان ‌پزشکی هماهنگ است؟

چه از نظر نشانه‌ ها و چه از نظر تاریخچه زندگی، توصیف ‌های او از اسکروچ‌ با روان‌ پزشکی امروز مطابقت دارد. برای نمونه، پرورش در محیط سرد با انضباط سخت، اطمینان نداشتن به هیجانات و احساسات، کاربرد ساز و کارهای دفاعی روان‌ شناختی گوناگون از جمله جدا سازی، واکنش ‌سازی، ابطال و عقلی‌ سازی از این جمله است.

به گفته شیخ اجل: " گر به جای نانش اندر سفره بودی آفتاب/ تا قیامت روز روشن کس ندیدی جز به خواب " یعنی از آن جا که فرد خسیس سفره ی خود را برای خوردن نمی‌ گشاید؛ اگر آفتاب درون سفره او بود هیچ ‌کس دیگر آفتاب را نمی‌ دید. به نظر می ‌رسد که هم سعدی و هم دیکنز دل پُرخونی از افراد خسیس داشته‌ اند چون در آثار خود مکرر به این‌ گونه افراد اشاره کرده‌ اند و تاخته‌ اند.

رفتار خشک، تشریفاتی و انعطاف ‌نا‌پذیر، فقدان خود جوشی، جدی بودن در همه شرایط، تمایل به تسلط داشتن بر امور و افراد، اشتغال فکر با قواعد و مقررات و جزییات، فقدان مهارت در روابط بین فردی، نداشتن ذوق طنز، ناتوانی در دور انداختن اشیای کهنه و مستعمل، زندگی خست‌ آمیز و مقتصدانه‌ ای که بر خود و اطرافیان تحمیل می‌ کند، نگرش به پول به‌ عنوان چیزی که باید آن را برای آمادگی در برابر سختی ‌های احتمالی ذخیره کرد از این جمله است.

zahra talaeian بازدید : 16 چهارشنبه 18 دی 1392 نظرات (0)

 

بسیاری از آنان در طبقه‌ بندی‌ های تشخیصی روان‌ پزشکی جزو مبتلایان به " اختلال شخصیت وسواسی – اجباری " قرار می‌ گیرند. در عین حال، فردی با شخصیت به‌ هنجار هم ممکن است برخی از صفات این نا به سامانی شخصیتی از جمله امساک و خست را داشته باشد. نکته ی مهم آن است که فرد می‌ تواند دچار نا به‌ سامانی شخصیتی وسواسی - اجباری باشد، بدون آن که کمترین اثری از خست و امساک و حتی صرفه‌ جویی در او باشد.

پس موضوع، چندان هم ساده نیست؟

بله؛ کاملا پیچیده است و به همین دلیل، فقط از عهده روان ‌پزشک بر می‌ آید که بتواند به‌ هنجار را از نا به‌ هنجار، مسایل شخصیتی را از بیمار‌ی‌ های وضعیتی و بیماری‌ های کارکردی را از بیماری ‌های عضوی تمیز دهد.


 

 

تعداد صفحات : 2

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 13
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 2
  • آی پی دیروز : 17
  • بازدید امروز : 2
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 2
  • بازدید ماه : 2
  • بازدید سال : 88
  • بازدید کلی : 475